جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه

طی الارض چیست ؟

 
سلام دوستان عزيز همتنطور كه در توضيح
علم ريميا گفتم يكي از عجايب اين علم طی الارض مي باشد .
طی الارض را اينطور مي توان تعريف كرد :

1- نزديك شدن مكانها به يكديگر.

2- تجدد امثال يعنى ارسال صورتى به مكانى كه اراده مى كند.

3- اعدام و ايجاد، يعنى در يك مكان وجود عينى خود را نابود و همان زمان در مكان ديگر ايجاد  كرد. اين قدرت را خدا به پيامبران و ائمه و بعضى از اولياى الهى عنايت كرده است. ديگران هم با اجازه يا به دستور و يا همراه با اولياى الهى مى توانند طى الارض كنند، البته چنين افرادى مسئله را پنهان نگه مى دارند و به كسى نمى گويند مگر با اذن الهى و براى هدايت شخصى يا امر ديگر.

اگر انسان روحش را از آلودگىها و تعلقها پاك ساخته و خود را به اصل و حقيقت وجود خويش برساند، يعنى روح خدائى را در خود زنده كند ، ممكن است به اين مقام نائل آيد.
ممكن است پاك كردن نفس از آلودگى، شرط لازم براى رسيدن به اين مقام باشد، ولى شرط كافى براى آن نباشد. عارفان معمولاً به سالكان در اين راه سفارش مى كنند كه در درجه اوّل از محرّمات اجتناب كنند و واجبات را انجام دهند. در درجه بعد آنان را به انجام دادن مستحبات و اجتناب از مكروهات توصيه مى كنند.

اين كار نياز به مداومت جدى و رياضت شرعى دارد و بايد زير نظر اساتيد واقعى عرفان قرار گيرد، زيرا در اين باب مدعيان طى الارض زياد هستند.

قرآن مجيد طى الارض را براى يكى از نزديكان با ايمان و دوستان خاص سليمان به نام آصف بن برخيا ذكر كرده كه توانست تخت بلقيس را به يك چشم به هم زدن حاضر كند.

قرآن مجيد درباره او مى فرمايد: «كسى كه دانشى از كتاب داشت، اين كار را انجام داد».

بسيارى از مفسران گفتهاند: اين مرد با ايمان از اسم اعظم الهى با خبر بود. البته منظور از آگاهى بر اسم اعظم، تخلّق (آراستگى) به آن اسم و وصف است، يعنى انسان از نظر آگاهى و اخلاق و تقوا و ايمان آن چنان تكامل يابد كه مظهرى از آن اسم گردد.

اين تكامل معنوى و روحانى (كه پرتوى از آن اسم اعظم الهى است) قدرت بر اين كار را فراهم مى كند.

براى توضيح بيشتر اين بحث مراجعه كنيد به كتاب مهرتابان از علامه محمد حسين طباطبايى، ص 177 - 186.

به نظر من توسط علم ليميا (طلسمات) مي توان اين كار را انجام داد البته به كمك طلسماتي طاقت فرسا .

من در كتابي خطي طلسم (( طي المنازل مساوي )) را ديدم كه توسط آن مي توانستيد اين عمل شگفت را انجام دهيد .
 
بررسي دقيق تر طي الارض:
 
در قرآن :
بسياري از صاحبنظران در اسلام، طي الارض را ريشه در آيات ۳۸-۴۰ از نمل ميدانند:

    ۳۸: سليمان گفت، «اى بزرگان، كدام يك از شما مى توانيد كاخ او (ملكه سبا) را براى من بياوريد، قبل از اينكه آنها به عنوان تسليم شدگان به اينجا برسند»     


    ۳۹: يك عفريت از جن ها گفت، «من مى توانم قبل از اينكه تو بايستى، آن را نزد تو بياورم. من قدرت كافى براى انجام اين كار را دارم.»     


    ۴۰: آن كسى كه از كتاب علم داشت گفت، «من مى توانم تا چشم بر هم زنى آن را نزد تو بياورم.» هنگامى كه او (سليمان) آن را جلوى خود مستقر ديد گفت، «اين رحمتى است از جانب پروردگار من، كه با آن من را امتحان مى كند، تا نشان دهد كه من سپاسگزار هستم يا ناسپاس. هر كسى كه سپاسگزار باشد به نفع خود سپاسگزار است و اگر كسى ناسپاس شود، پس پروردگار من به او نيازى ندارد، محترم ترين.»     


در اين آيات اعتقاد بر اين است كه شخص در آيه سوم همان آصف ابن برخيا است، كه مقام پيامبري نداشت. حديثي از جعفر صادق انتقال تخت ملكه صبا را توسط عاصف با «طي الارض» بيان كرده است و حديث ديگري از محمد باقر قدرت عاصف بن برخيا را به دانش وي از اسامي خداوند نسبت ميدهد:

    اسم اعظم خداوند، هفتاد و سه حرف است. آصف بن برخيا فقط يكي از آن حروف را ميدانست كه توانست زمين را درهم نوردد و قبل از يك چشم بر هم زدن، تخت بليقس را از سرزمين سبا نزد سليمان حاضر سازد؛ و ما ائمّه معصومين هفتاد و دو حرف از آن را ميدانيم. يك حرف را هم خداوند به خودش اختصاص داده و تنها نزد اوست   


 مفاهيم طي الارض در غرب :
مفاهيم موازي و مشابه با آنچه كه در اسلام طي الارض نام دارد را ميتوان در غرب نيز مشاهده نمود. بطور نمونه در گزارشي در سال ۲۰۰۴ به نيروي هوايي ايالات متحده آمريكا، دكتر اريك ديويس (به انگليسي: Eric W. Davis, Ph.D) به اين سازمان نظامي توصيه كرد كه نظريهٔ p-Teleportation را بررسي كنند. در تعريف اين پديده نوشته شده:Jumper حاوي مضامين انتقال با صرف اراده، توسط هاليوود نيز به نمايش در آمد.Robert Graves) وقايعي را روايت ميكنند كه در آن اعضاي صوفيان عظيميه «همانند شيخان قديم همزمان در چند مكان حضور داشتند.» و يا روايات ديگري را ميتوان در تذكرة الاوليا منتسب به عطار نيشابوري، و يا نوشته هاي ابن عربي و روايات بايزيد بسطامي يافت.Kefitzat Haderech) و (به عبري: קְפִיצַת הַדֶּרֶךְ) نيز ديده شده است.


طي الارض به امر امام هادي عليه السلام
شخصي به نام اسحاق كه شغلش خريد و فروش گوسفند بود مي گويد:
براي امام هادي عليه السلام گوسفندان فراواني خريدم. امام دستور فرمود به منطقه‌اي بروم و گوسفندان را ميان عده‌اي تقسيم كنم. من هم دستور امام را اجرا كردم. سپس از امام اجازه خواستم به بغداد برگردم. آن روز، روز ترويه (هشتم ماه ذي حجه ) بود. امام فرمود:«فردا را كه روز نهم ذي حجّه و روز عرفه است پيش ما بمان. آن‌گاه به بغداد بازگرد.»

روز عرفه در خدمت امام ماندم و شب عيد قربان را در يكي از اتاق‌هاي منزلش خوابيدم.

سحرگاهان امام تشريف آورد و فرمود:«اي اسحاق برخيز.»

من برخاستم، و همين كه چشم خود را باز كردم ديدم در بغداد، مقابل در خانه ام ايستاده‌ام.

وقتي دوستانم به ديدارم آمدند به آنها گفتم:«روز عرفه (نهم ذي حجّه) را در سامرّا بودم و اكنون كه عيد قربان (روز دهم ذي حجه) است در بغداد هستم.»
و هيچ‌يك از دوستانم باور نمي‌كردند.(بحارالانوار)  


با اينحال، در اين نوشته ها، اوليا الله، صاحبان اين قدرت، كساني اند كه بر مردم پوشيده اند، و حتي خود از يكديگر بي خبرند.


در مكاتب شيعه :
در اصول كافي نيز سخن از طي الارض نيز به ميان آمده، و اسناد مكتوبي در باب طي الارض امامان شيعه در تاريخ و مهدي موعود نيز موجود است . مفاهيم فلسفي كرامات و طي الارض را ميتوان در نوشته هاي سيد شهاب‌الدين مرعشي نجفي، علامه طباطبايي، و ملاصدرا نيز با تعابير مختلف جستجو و يا مشاهده كرد.


در مكاتب يهودي :
طي الارض مفهومي است كه در مكاتب عرفاني يهوديان نيز با نام (به انگليسي:



از ديد تصوف :
در برخي مكاتب تصوف، به طي الارض، «طي المكان» نيز گفته شده. در رساله قشيريه، اينگونه كرامات فقط مخصوص «اوليا الله» دانسته شده اند، و بر خلاف معجزات پيامبر، اكتسابي و غير دعوي ميباشند.

سخن از طي المكان و كرامات در كتب عرفاني بسيار به ميان آمده، كه بطور نمونه مي توان به روايات ابوسعيد ابوالخير  و يا طريقت مولانا و يا داستانهاي منتسب به حضرت خضر در اين باب اشاره نمود. و گزارشهاي زيادي در اين ميان ميتوان در ادبيات تصوف ديد. بطور نمونه ادريس شاه و رابرت گريوز (به انگليسي:


    انتقال انسان يا اشيا بي جان با توسل به نيروهاي ذهني     

در سال ۲۰۰۸ نيز فيلم

هیچ نظری موجود نیست: